سه‌شنبه، دی ۰۳، ۱۳۸۷

بدون شرح


این عکس را سالها پیش ذخیره کردم از ذکر ماخذ معذورم.

۴ نظر:

ناشناس گفت...

چه عذابی می کشه این سینیور
اتفاقا کاش یه شرحم براش می نوشتید که دقیقا چی تو این عکس براتون جالبه

ناشناس گفت...

سلام
اخ این عکس یه جورایی منو یاد خودم انداخت.
درد وحشتناکیه.
یاد شعر سعدی افتادم که میگه:
نه عجب گر فرو رود نفسش
عندلیبی غراب هم قفــسش

ناشناس گفت...

چه رنج ملموسی!

ناشناس گفت...

ما نمانیم و عکس ما ماند
کار دنیا همیشه برعکس است