پنجشنبه، اسفند ۲۹، ۱۳۸۷

فقط


راست گفتن عید برای بچه هاست. عیدی که بدون لباس نو و عیدی برایشان معنا ندارد.

چه بسیاربچه که امسال هم عید ندارند.

این فقط یک حسه , این فقط یک فکره که احتمالا تا ساعاتی دیگر فراموش می شود.

----------------------------------

بوی عیدی بوی توپ بوی کاغذرنگی
بوی تند ماهی دودی وسط سفره ی نو 
بوی یاس جانماز ترمه ی مادربزرگ
با اینا زمستونو سر میکنم، با اینا خستگیمو در میکنم
 
شادی شکستن قلک پول
وحشت کم شدن سکه ی عیدی از شمردن زیاد
بوی اسکناس تانخورده ی لای کتاب
با اینا زمستونو سر میکنم، با اینا خستگیمو در میکنم
 
فکر قاشق زدن یه دختر چادر سیاه
شوق یک خیز بلند از روی بته های نور
برق کفش جفت شده تو گنجه ها
با اینا زمستونو سر میکنم، با اینا خستگیمو در میکنم
 
عشق یک ستاره ساختن با دولک
ترس ناتموم گذاشتن جریمه های عید مدرسه
بوی گل محمدی که خشک شده لای کتاب
با اینا زمستونو سر میکنم، با اینا خستگیمو در میکنم
 
بوی باغچه بوی حوض عطر خوب نذری
شب جمعه پی فانوس توی کوچه گم شدن
توی جوی لاجوردی هوس یه آب تنی
با اینا زمستونو سر میکنم، با اینا خستگیمو در میکنم