سه‌شنبه، دی ۰۳، ۱۳۸۷

بدون شرح


این عکس را سالها پیش ذخیره کردم از ذکر ماخذ معذورم.

جمعه، آذر ۲۲، ۱۳۸۷

سراب

در پوسته های تو در توی خویش می خزی
بی هیچ دریچه ای به برون
همه چیز در ثبات و آرامش
چه بی نقصییه مسخ کننده ای
کدام خسته پاییست مدهوش نشود و بار سفر به زیر نیفکند
* * *
.....حال کدام دانایی جذبه ای نقش خواهد کرد کاملتر از این واحه ؟

یکشنبه، آذر ۱۷، ۱۳۸۷

ریچارد داوکینز


کنترل حجم بالای اطلاعات آنقدر وقت انسان را میگیرد که فرصت استفاده ی آنها را از دست میدهیم.
گاهی اینترنت آفلاین را روی سیستمم فعال میکنم و بعد از بیست و چهار ساعت , حجم اطلاعاتی حدود پنج تا ده گیگابایت داخل کامپیوترم دانلود میشود.
داخل این اطلاعات همه گونه فرمت میتوان یافت.چون دسته بندی و انتخاب فایلهای مفید زمان زیادی میخواهد بندرت دانلود را فعال میکنم.
چند روز پیش فرصتی شد تا مقداری از آنها را دسته بندی کنم که به کتابی به زبان فارسی بنام پندار خدا برخورد کردم.این کتاب از ریچارد داوکینز توسط (ا.فرزام) ترجمه شده است.
.......................................................
جمله ی ابتدای کتاب:
"آيا برای اينکه ببينيم باغ زيباست بايد باور کنيم که پريانی هم ته باغ هستند؟"   (داگلاس آدامز)
........................................................
بخشی از آن:
"دين ايده های خاصی در بطن خود دارد که مقدسات، يا محرمات يا مانند آن ناميده می شوند. و معنای مقدس و محرم بودن شان اين است که شما نبايد يک کلمه حرف بد در مورد اين ايده ها يا انگاره ها بزنيد . مبادا چنين کنيد! چرا نبايد؟ چون که نبايد. اگر کسی به حزبی رأی دهد که شما مخالف آن هستيد، تا می توانيد به او انتقاد کنيد، بی آن که کسی برنجد. اگر کسی فکر می کند که ماليات بايد کم يا زياد شود شما آزاديد که نظرش را به چالش بگيريد. اما وقتی نوبت باورهای دينی می رسد، اگر کسی بگويد به لحاظ شرعی "من نبايد يکشنبه ها چراغی روشن کنم"، شما صرفاً بايد بگويید "به اعتقادتان احترام می گذارم."
چرا بايد حمايت از حزب کارگر يا محافظه کار، جمهوريخواه يا دموکرات، اين يا آن مدل اقتصادی، يامکينتاش به جای ويندوز مجاز باشد، اما داشتن عقايدی در مورد آغاز جهان، درباره ی خلقت جهان،نه؟... چون اين چيزها مقدسات هستند؟ ... ما عادت کرده ايم که ايده های دينی را به چالش نگيريم اماخيلی جالب است که وقتی ريچارد[داوکينز] چنين می کند چه بلوايی به پا می شود! تا بحث دين پيش میآيد همه از کوره در می روند چون شما مجاز به صحبت درباره ی امور دينی نيستيد. اما وقتی که عاقلانه به موضوع بنگريد می بينيد که امتناع از بحث آزاد درباره ی موضوعات دينی هيچ دليلی ندارد جز اينکه ما يک جورهايی بين خودمان توافق کرده ايم که نبايد باب بحث از دين را گشود.
........................................................
لینک دانلود این کتاب

شنبه، آذر ۱۶، ۱۳۸۷

دلتنگی

گاهی هیچ چیز به اندازه ی یک شعر انسان را آرام نمیکند.
غزل نویی از محمد علی بهمنی در کتاب شاعر شنیدنیست
.......................................................
خورشیدم و شهاب قبولم نمیکند               سیمرغم و عقاب قبولم نمیکند
عریانترم ز شیشه و مطلوب سنگسار       این شهر بی نقاب قبولم نمیکند
ای روح بی قرار چه با طالعت گذشت       عکسی شدم که قاب قبولم نمیکند
این چندمین شب است که بیدار مانده ام    آنگونه ام که خواب قبولم نمیکند
بی تاب از تو گفتنم-آوخ که قرنهاست       آن لحظه های ناب قبولم نمیکند
گفتم که با خیال دلی خوش کنم ولی          با این عطش سراب قبولم نمیکند
بی سایه تر ز خویش حضوری ندیده ام     حق دارد آفتاب قبولم نمیکند