وقتی وارد دنیای نت میشوی با همه گونه از احساسها و اندیشه ها برخورد میکنی. گونه ای تو را شاد و دیگری تو را غمگین میسازد دنیایی پر از حقیقتها و نا حقیقتها , پر از ضرورتها وغیر ضرورتها , دنیایی که بدرستی نمایی از کلونی انسانیست.
امروز شاهد مطلبی درباره اعدام بودم که صفت زیبا برای آن به کار برده شده بود و..و...و....
با آنکه میدانستم اما باورم نمیشد که انسانهایی هستند که اینگونه می اندیشند.یاد کلمه قصاص و قانون کشورم افتادم یاد نوجوانانی که در زندان انتظار میکشند تا به سن اجرای حکم برسند.گاهی درستی آنقدر بدیهی و شفافه که درک غیر آن نا ممکن میشود.
همچنان که به موضوعات مرتبط فکر میکردم یاد چند فیلم افتادم که دیدنشان تاثیر گذار بود.
فیلم اول بنام زندگی دیوید گیل(The Life of David Gale) به گارگردانی آلن پارکر(Alan Parker) و بازی کیوین اسپیسی(Kevin Spacey) درباره تلاش انسانهایست که سعی دارند تا مجازات اعدام را در قانون تغییر دهند.
فیلم دوم بنام 88 دقیقه (88 Minutes) به گارگردانی جان اونت (Jon Avnet) و بازی آل پاچینو (Al Pacino) به این موضوع میپردازد که آیا قصاص کسی که یکی از عزیزترینهای ما را کشته در به آرامش رسیدن ما نقش خواهد داشت.
فیلم سوم کی پکس (K-PAX) به کارگردانی لین سافتلی (Iain Softley) و بازی خوب کیوین اسپیسی (Kevin Spacey) البته این فیلم زیاد به موضوعات مطرح شده ارتباط ندارد اما پلانی دارد که کم و بیش در این راستاست.
این فیلم آنقدر زیباست که تصمیم گرفتم دیالوگ این پلان را بنویسم.
پروت (Kevin Spacey) کسیست که ادعا دارد از سیاره ای بنام کی پکس آمده و در همان ابتدای فیلم توسط پلیس دستگیر و به آسایشگاه روانی منتقل میشود.در این پلان , مارک(Jeff Bridges) روانشناس آنجا در یک اتاق با پروت در حال گفتگوست.
مارک: پروت دوست داری از سیارت برام بگی؟
پروت: تو چی دوست داری بدونی مارک؟
مارک: ...خوب ...تو در کی پکس خانواده داری؟
پروت: در کی پکس وضع اونطور که فکر میکنی نیست در اونجا به مفهوم اینجا خانواده وجود نداره در واقع واحدی بنام خانواده در سیاره ما معنا نداره و در بیشتر سیاره ها
مارک: به عبارت دیگر تو والدینتو نمی شناختی؟
پروت: در کی پکس بچه ها توسط والدین بزرگ نمیشن توسط همست بین همه می گردن و چیز یاد می گیرن
مارک: در کی پکس همسری داری که منتظرت باشه؟
پروت: مارک...مارک...مارک...تو اصلا به حرفهایی که میزنم گوش نمیدی.میدی؟...در کی پکس ازدواج نداریم زنی وجود نداره و یا شوهری...خانواده ای در کار نیست.
مارک: ....که اینطور....خوب... ساختار اجتماعی چی؟ دولت؟
پروت: نه نیازی بهش نیست
مارک: قانون ندارید؟
پروت: نه قانونی نه حاکمی
مارک: بد و خوب رو چطور میفهمید؟
پروت: تمام موجودات جهان بد و خوب رو تشخیص میدن
مارک: اگر کسی کار خلافی مرتکب بشه چی؟...مرتکب قتل یا تجاوزبشه چطور مجازاتش میکنید؟
پروت: بذار یه چیزی بهت بگم مارک...شما انسانها اکثرتون تابع حکم چشم در مقابل چشمید...جان در برابرجان که در اکثر جهان بخاطر احمقانه بودنش معروفه....حتی بودا و مسیح دیدی متفاوت داشتن اما کسی به اونها توجه نداشته حتی بودایی ها و مسیحی ها....شما آدمها جای تعجبه که چطور تا حالا دوام آوردید.
۴ نظر:
من هم کی پکس رو دوست دارم تو اون کامنتی که در موردش گفته بودید یادم نبود الان که این پستو خوندم یادم اومد. چه سیاره ی آرمانی ای من خیلی از چیزهایی که پروت تعریف می کنه از سیاره ش رو ترجیح می دم به سیاره ی خودمون.
درود محمود جان
من هم فیلم دیوید گیل رو دیدم باید بگم یک از فیلمهای بسیار تاثیر گذار بوده که من واقعا از دیدنش لذت برم.
راستش از این قطعه پلانی که گذاشته بودی درست منظورت رو نگرفتم.خوب است کمی بیشتر راجع به هم صدایی خودت با این قسمت توضیح بدی.متشکرم
بهمن جان بادرودی گرم......
بنظرمن اصولا خشونت گرایی دردوره های مختلف زندگی تکاملی بشر وجود داشته است.....
ولی آنچه برآن مهرتائید زد همان باورهایی است که من درمتن خود نوشتم
این تفکرات البته بازمی گردد به عصرماقبل خردگرایی
دردوره های معاصر بشر کم کم از چشم دربرابر چشم گذر کرد وبه دوره اصلا چراچشم؟ گام نهاد
حال اگر برخی سعی کی کنند بشررادوباره بعقب باز گردانند سعی بیهوده ایست_
می دانم / می دانم / روزی / دیریازود / ابرهای سیاه / کنار خواهند رفت / باران خوهد بارید/ خشکی ها تازه خواهند شد
مگر بی زمستان بهار می شود؟
ینهم تقدیم به شما بخاطر ابتدای آشنایی
تندرست وموفق وبهروز باشی
درود فریبای عزیز
مقصود نظر بیشتر دیالوگ آخر بود.
و سهیک دوست من دقت نظر و دلگرمیتان برایم با ارزش بود.
ارسال یک نظر